سال ها پیش در یکی از کتاب های پائولو کوئیلو تمثیل جالبی خواندم که همیشه در ذهن من هست. او می گفت که ما آدم ها در یک صف طولانی پشت سر هم داریم راه می رویم. و هر کدام از ما آدم ها دو تا سبد با خودمون داریم که با یک چوب که بر روی دوشمان است آن ها را با خود حمل می کنیم. یکی جلومون آویزونه، یکی رو پشتمون آویزون کردیم. نکات مثبت و خوبی هامون رو میندازیم تو سبد جلویی، عیب هامون رو تو سبد پشتی. وقتی توی مسیر داریم راه میریم، فقط خوبی های خودمون رو می بینیم و عیبهای تمام نفرات جلویی مون رو همیشه جلوی چشم مون داریم. ولی هرگز عیب های خودمون رو نمی بینیم!عموما" بايد گفت : « ما آدم ها خطاهای دیگران را سریعتر و راحت تر از خطاهای خودمان می بینیم. گرایش به این باور که ما کمتر از دیگران دچارخطا می شویم را خطــای
نقطه کور (Blind Spot Bias) می گویند. وقتی نمی توانیم خطاهای خود را ببینیم ، ممکن است قضاوتها و رفتارهای ما آسیب زا بوده و اثرات منفی به دنبال داشته باشد» .و نتایج تحقیقات بر روی ۶۰۰ شهروند آمریکایی نشان می دهد :85 درصد افراد خود را کمتر از میانگین جامعه در معرض خطا می دیدند! حتی بعد از آنکه خطای نقطه کور برای افراد خاطی تشریح می شود، مقاومت در برابر پذیرش خطا از طرف آنها بیشتر می شود! و افراد بیش از آنکه به نصیحت ها گوش بدهند، در نقش والد قرار گرفته و نصیحت نیز می کنند!و اما نقطه کور رهبران سازمان ها :اغلب مدیران فکر می کنند تصمیم هایی که خودشان می گیرند، عاقلانه تر از تصمیم های دیگران است!همچنین اغلب آنها، دیدن خطاهای دیگران را دوست دارند و کشف آن خطاها را ناشی از هوش و ذکاوت خودشان می دانند! و غافل از آنند که خودشان هم برای بقیه جزو دیگرانند!و این در حالی است که اگر یک رهبر و چند قطعه و پاراگراف عاشقانه :...
ادامه مطلبما را در سایت چند قطعه و پاراگراف عاشقانه : دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aref-karaj بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 16 تير 1401 ساعت: 15:25